ثابت
میدونم که خواننده ی خاموش زیاد دارم ... میدونم دوستای خیلی خوب زیاد دارم ... ولی من تصمیمم رو گرفتم ...
به خودم میگم دختر جان تو که برای کامنت جمع کردن و دلسوز خواستن و راهکار خواستن و اینجور چیزا پست نمیزاری پس چرا داری حرفاتو پخش و پلا میکنی ؟؟؟ بخاطر همین تصمیم گرفتم رمزی بنویسم ... هدفم از نوشتن فقط و فقط تخلیه شدن بود همین و خواهد بود ... حرفایی که باید بگم باید بگم تا کمی روحم اروم بگیره ... روحی که خیلی وقته مرده ... عین فاتحه بود برام اینجا البته هنوزم هست ..
من نمیخوام محکم باشم نمیخوام از قضاوت شدن نترسم من میترسم من خیلی وقته از همه چیز میترسم و زود ناراحت میشم زود دلم میگیره ... دست خودم نیست منو ببخشید
من مثل همیشه پیش همتون هستم :)
+لطفا رمز نخواهین چون رمزو فقط میخوام بدم دست خدا ... اونه که باید بخونه اونه باید بدونه یکی زیر اسمونش چقد دلش گرفته ... اونه که باید برام مرحم باشه